Web Analytics Made Easy - Statcounter

آفتاب‌‌نیوز :

در سایه اعتراضات چند هفته گذشته، فضایی در کشور شکل گرفت که خلأ و فقدان بسترهای مناسب برای ایجاد گفت‌وگو، چه در سطوح میانی و مهم‌تر از آن گفت‌وگو در سطح ملی بیش‌ازپیش احساس شد. باید در نظر داشت که رفاه و پیشرفت در جوامع از رهگذر گفت‌وگو به‌خصوص گفت‌وگوی «انتقادی» شکل می‌گیرد؛ بنابراین جوامعی که فاقد زمینه‌های گفت‌وگوی انتقادی هستند، در تأمین رفاه عمومی با مشکلات زیادی مواجه خواهند شد و به دنبال آن امکان و زمینه بروز انتقادات و اعتراضات عمومی هم شکل می‌گیرد، مشابه آنچه در این دوره از اعتراضات دیده شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

شاید به‌همین‌دلیل در روزهای اخیر مقامات و مسئولان کشور از ضرورت گفت‌وگو و به رسمیت شناختن حق اعتراض گفتند. با این حال به نظر می‌رسد میان گفته‌ها و مواضع مقامات مبنی بر احترام به حق گفت‌وگو با فضای کنونی در جامعه از حیث ایجاد زمینه‌های لازم و ضروری برای این مهم چندان تناسبی وجود ندارد؛ پس ما با تضاد جدی از منظر فراهم‌سازی امکان گفت‌وگو روبه‌رو هستیم. «شرق» بررسی این تضاد را در گفت‌وگو با علی مطهری پی گرفته است. آنچه در ادامه می‌خوانید، ماحصل گپ‌وگفت با نایب‌رئیس مجلس دهم و استاد دانشگاه تهران است.

‌ با توجه به شرایط کنونی تقریبا قاطبه چهره‌ها و جریان‌های سیاسی در کشور بر ضرورت و اهمیت گفت‌وگو، چه در سطح میانی و حزبی و چه در سطح ملی تأکید دارند؛ اما با درنظرگرفتن واقعیت‌های جاری در کشور به نظر می‌رسد که ابزارها و زمینه‌های لازم برای شکل‌گیری این گفت‌وگو آن‌طورکه باید وجود ندارد. آیا در فقدان و نبود زمینه‌های لازم، صرف موضع‌گیری درخصوص ضرورت گفت‌وگو می‌تواند راهگشا باشد؟

طبیعتا خیر، چون گفت‌وگو در هر سطحی به‌خصوص در سطح ملی می‌تواند حلال مشکلات، چالش‌ها و بحران‌های فعلی در کشور باشد. اگر زمینه لازم برای گفت‌وگو فراهم شود و همه افراد، جریان‌ها و احزاب با آزادی عمل بتوانند نظرات خود را ارائه دهند، علاوه بر تخلیه روحی و روانی می‌تواند به تبیین‌شدن و روشن‌شدن مشکلات و در ادامه ارائه راه‌حل کمک فراوانی بکند. از طرف دیگر همین شرایط باعث می‌شود ما با اعتراضات کمتری در سطح جامعه مواجه شویم.

‌با این حساب ما با یک زمینه دوگانه روبه‌رو هستیم؛ از یک طرف زمینه‌های گفت‌وگو وجود ندارد و از طرف دیگر بر ضرورت گفت‌وگو تأکید می‌شود. درست است؟

واقعیت این است که برخی جریان‌ها اساسا از شنیدن صدای مخالف و منتقد هراس دارند. متأسفانه یک تفکر خطرناک که در کشور ساری و جاری است، این است که هیچ‌گونه نقد یا اعتراضی به جمهوری اسلامی ایران وارد نیست؛ چراکه این نظام یک نظام مبتنی بر تفکرات اسلامی است و با این تصور هرگونه گفت‌وگو، نقد یا اعتراضی مردود قلمداد می‌شود. با همین نگاه ارزیابی کلی این است که گفت‌وگو و نقد به نظام جمهوری اسلامی ایران از نظر سیاسی یک اقدام «غیرمعقول» و از نظر دینی «غیرشرعی» و خلاف مبانی اسلام است؛ درحالی‌که این منطق با سیره پیامبر گرامی اسلام و امیرالمؤمنین سازگار نیست. حضرت علی بارها توصیه کرده‌اند که از من انتقاد کنید؛ به‌راحتی حرف خود را بزنید و مردم را به اظهارنظر و انتقادات تشویق می‌کرد؛ اما مشکل ما اکنون است که فضا را برای هرگونه گفت‌وگو و نقدی بسته‌ایم و خط قرمزهای دستوری، خط‌کشی‌ها و ممیزی‌هایی را هم تعریف کرده‌ایم که در رأس و کانون این خط قرمزها نمی‌توان به سیاست‌های کلی نظام نقدی وارد دانست یا آن را مورد انتقاد قرار داد و همه باید نظر رسمی نظام را تأیید کنند. طبیعتا این نگاه اشتباه است و اتفاقا ضدگفت‌وگو است.

‌ پس به باور شما مشکل ریشه‌ای‌تر است؟

بله، وقتی همه نظرات توان و امکان مطرح‌شدن ندارند. اساسا زمینه و فضایی برای گفت‌وگو شکل نمی‌گیرد؛ درحالی‌که برای ایجاد گفت‌وگو باید همه با آزادی عمل بتوانند نظرات و انتقادات خود را مطرح کنند و طرف مقابل هم پاسخ‌های لازم خود را برای روشنگری و تبیین هرچه بهتر موضوع داشته باشد و این‌گونه زمینه گفت‌وگو شکل خواهد گرفت. اگر در شرایط مطلوب همه افراد، آحاد و طبقات جامعه بتوانند نقد، سخن و اعتراض خود را مطرح کنند و از تریبون مناسبی هم برای مطالبات، انتظارات و خواسته‌های خود برخوردار باشند و نظام هم بتواند زمینه مناسب را برای اعتراضات قانونی فراهم کند و مجوز برای این اعتراضات صادر شود، ما دیگر با این دست اتفاقات در چند هفته اخیر در کشور مواجه نیستیم؛ اما حق اعتراضات قانونی باید به رسمیت شناخته شود و زمینه‌های لازم برای گفت‌وگو را ایجاد کند. واقعا نباید از شنیدن حرف منتقد، مخالف یا یک فرد معترض ترسید و همه را هم به چشم فتنه‌گر، آشوب‌طلب، جاسوس و تجزیه‌طلب ننگریم.

‌ پیرو نگاه‌تان آیا سخن چند روز اخیر مقامات و مسئولان درباره به رسمیت شناختن حق اعتراضات و پذیرش اصل گفت‌وگو را امیدوارکننده می‌دانید؟

باید مسئله جدی‌تر از اینها دیده شود، نه صرفا یک موضع‌گیری ساده. یعنی به باور من باید سیاست‌ها درباره پذیرش اصل گفت‌وگو، به‌رسمیت‌شناختن حق اعتراضات و احترام به آزادی بیان تغییر پیدا کند؛ ولی متأسفانه ما بعضا با یک فضای بسته، محدود، سانسور، خط‌کشی‌ها و خطوط قرمز متعدد مواجهیم و به‌همین‌دلیل هم سخت‌گیری‌های جدی برای مردم و اصحاب رسانه وجود دارد. این روند خلاف صحبت‌های رهبری است که عنوان کردند «ممکن است فردی از من انتقاد کند و آن فرد باید بتواند حرف خود را بزند»؛ اما درست برخلاف این گفته رهبری، ما در عمل شاهد هستیم که به صورت معکوس رفتار می‌شود. برای مثال همین آقای تاجزاده نظریات و دیدگاه‌های خاص خود را داشت و سؤالات و پرسش‌هایی را درخصوص اداره کشور و دیگر مسائل مطرح کرد؛ اما چرا این فرد تنها به واسطه طرح دیدگاه‌های خود و بیان چند سؤال و انجام گفت‌وگو باید بازداشت و زندانی شود؟ این برخلاف صحبت صریح رهبری است.

‌ ذیل این آسیب‌شناسی شما باید پرسید چرا ما شاهد این دوگانگی هستیم؟ به چه دلیل یا دلایلی برخلاف مواضع رهبری، عملا باب گفت‌وگو باز نیست؟

چون به نظر من برخی نهادهای غیرمرتبط در این زمینه تصمیم‌گیر و نیروی مرجع هستند و سیاست‌مداران و مدیران سیاسی در حاشیه قرار دارند. اینجاست که دوباره تأکید دارم باید این روند اصلاح شود تا ما به فراهم‌شدن زمینه‌های اولیه گفت‌وگو امیدوار شویم.

‌ این مسئله و نقد شما به چه نهادهایی بازمی‌گردد؟

همه نهادها، ارگان‌ها و سازمان‌ها به سهم خود باید در ایجاد زمینه گفت‌وگو و به رسمیت‌شناختن حق آزادی بیان وارد عمل شوند.

‌ منظور مشخص‌تان چه نهادی است؟

همین صداوسیما. رسانه ملی باید اجازه دهد همه افراد از همه طیف‌های سیاسی حق انتقاد و اعتراض را داشته باشند تا این‌گونه فضای گفت‌وگو فراهم شود. حتی من معتقدم همین معترضانی که در کف خیابان حضور دارند هم باید حق برابری برای بیان نگاه خود در صداوسیما داشته باشند تا مشخص شود حرف حساب، مطالبه، خواسته و انتظار آنها چیست؟ به چه چیزی انتقاد یا اعتراض دارند یا مشخصا از چه کمبود و نقصانی گله دارند؟ حتی آن خانمی که روسری خود را برداشته و آتش زد هم باید حق گفت‌وگو و حضور در صداوسیما را داشته باشد تا بفهمیم با چه افرادی و با چه نگرش و چه دیدگاهی روبه‌رو هستیم؟ چرا دست به اقداماتی زدند؟ تا در نهایت راه‌حل برون‌رفت از این مشکلات به دست بیاید؛ ما باید گفت‌وگو کنیم و گفت‌وگو هم تنها برای یک طیف خاص نیست. همه باید حق برابری داشته باشند که نظرات خود را بیان کنند. البته بعدا هم نباید متعرض آنها شویم، به آنها امان بدهیم؛ یعنی باید فضای امنی را برای افراد در راستای بیان انتقادات و اعتراضات فراهم کرد، نه اینکه بعد از بیان انتقاد و اعتراض آنها را دستگیر و بازداشت کنیم و یک فضای امنیتی را به وجود بیاوریم؛ بله، شاید یک خانم به هر دلیلی فرهنگ غربی را بپسندد و اعتقاد به مبانی و حجاب نداشته باشد؛ این فرد هم باید بتواند حق برابری برای گفت‌وگو داشته باشد و امنیت او هم باید حفظ شود. البته در مقابل هم باید کسی برای تبیین موضوع و پاسخ به این سؤالات وجود داشته باشد تا ابعاد مختلف مسئله روشن و تبیین شود؛ یعنی اصول و مبانی دین اسلام به طور کامل شرح داده شود و از طرف دیگر معایب و محاسن فرهنگ غربی و اروپایی هم روشن شود. قطعا باید این بحث‌ها مطرح شود و هیچ اشکالی هم وجود ندارد که بخواهیم این مسئله را بدون هیچ‌گونه خط‌کشی، سانسور و محدودیت به یک موضوع جدی گفت‌وگو، چه در سطح سیاسی و چه در سطح ملی تبدیل کنیم.

‌ ولی آیا این نگاه شما یک تابوی سیاسی نیست؟

چرا اتفاقا من اعتقاد دارم باید این تابوی سیاسی شکسته شود. اگر این تابو شکسته شود خیلی از مسائل حل می‌شود. چون در این شرایط وقتی فضا بسته است بسیاری از افراد و به ویژه قشر جوان و نوجوان هیچ راهی نمی‌بیند جز اینکه اعتراض خود را در کف خیابان بیان کند و نهایتا کار به شعارهای تند و درگیری ختم شود؛ ازاین‌رو این وضعیت باید یک جا متوقف شود و یاد بگیریم که مردم حق اعتراض دارند و باید از طریق گفت‌وگو بتوانیم با آنها وارد دیالوگ و تعامل شویم؛ صرف شعاردادن نباید این افراد را بازداشت و روانه زندان کرد.

‌ به قشر جوان و نوجوان معترض اشاره کردید، آیا به باور شما این قشر «گفت‌وگو»پذیر هستند؟

بله. من معتقدم همه انسان‌ها گفت‌وگوپذیر، اهل مذاکره و شنیدن استدلال و بحث هستند، اما مشکل کار جای دیگری است.

‌ مشکل کجاست؟

اینجاست که ما متأسفانه این قشر جوان و نوجوان دهه ۸۰ را نادیده می‌گیریم و در یک نگاه و ارزیابی غلط یک خط‌کشی نادرست و از پیش تعیین‌شده را برای جامعه تعریف کرده‌ایم و به دنبال این خط‌کشی همه افراد و مردم را به دو دسته تبدیل کرده‌ایم؛ این نگاه غلط است و ضدگفت‌وگوست. ما باید بدانیم امام چگونه توانست جوانان و نوجوانان دهه‌های ۴۰ و ۵۰ را به میدان بیاورد؟ جوان‌هایی که به واسطه فرهنگ رژیم پهلوی حتی اهل مشروب و دیگر مسائل بودند، اما همه این جوانان وارد میدان شدند و پای انقلاب ایستادند. به یاد داریم تیپ‌های غربی قبل از انقلاب هم در کنار مردم در اعتراضات حضور فعال داشتند. این نشان می‌دهد که امام چگونه توانست این جوانان و نوجوانان را وارد عرصه کند. واقعا امام خمینی و انقلاب این جوانان را دید، اما متأسفانه ما اکنون این جوانان و نوجوانان را نمی‌بینیم؛ حق اعتراض و گفت‌وگویی را برای آنها قائل نیستیم و با خودی و ناخودی کردن همه را از خود دور می‌کنیم. اینکه تصور کنیم هر جوان و نوجوانی به صرف داشتن یک تیپ خاص یا اعتقاد به یک باور غربی و اروپایی از اساس و بنیان حق بیان انتقاد و اعتراض ندارد و نباید با این افراد وارد گفت‌وگو شد، بسیار خطرناک است. چون بخش عمده‌ای از جوانان و نوجوانان کشور با این طرز نگاه نادیده گرفته می‌شوند، در حالی که همین جوانان بدنه اصلی اعتراضات چند هفته اخیر بودند و باید به مطالبات، خواسته‌ها، انتظارات، انتقادات و اعتراضات آنها رسیدگی شود؛ باید آنها را دید. ما کی و کجا اجازه دادیم که این جوانان دهه‌هشتادی صحبت‌های خود را مطرح کنند تا به یک گفت‌وگو و درک متقابل و مشترک از آنها برسیم؟ ما باید اجازه دهیم که آنها حرف بزنند؛ سؤال و پرسش‌های خود را مطرح کنند و طرف مقابل هم برای آنها جواب قانع‌کننده داشته باشد و مسائل را از ابعاد مختلف روشن کرده و تشریح کند، با دستگیری، سانسور محدودیت و خط‌کشی‌ها که نمی‌توان مسئله را حل‌وفصل کرد، بلکه روی آن سرپوش گذاشته‌ایم؛ طبیعی است که نتیجه این نگاه نادرست همین اعتراضاتی است که در چند هفته اخیر شکل گرفته است. وقتی این جوانان و نوجوانان نادیده گرفته شده‌اند و حق اعتراضی برای آنها قائل نیستیم مطمئنا یک جا و یک زمان خشم و عصبانیت آنها در خیابان بروز می‌کند. ما واقعا این قشر جوان و نوجوان را رها کرده‌ایم، در صورتی که واقعا به نظر من جوان دهه‌هشتادی با دهه‌های۷۰، ۶۰ و... تفاوتی ندارد، فقط باید آنها را ببینیم و در کنارش خواسته‌ها، مطالبات و انتظارات آنها را در نظر بگیریم و اجازه دهیم وارد گفت‌وگو و دیالوگ شوند.

‌ آیا غلبه موج احساسی در دور جدید اعتراضات را نگران‌کننده و عامل جدی برای عدم گفت‌وگو نمی‌دانید؟

مشکل اینجاست که طرف مقابل هم همین‌گونه احساسی عمل کرده است. طی این سال‌ها تلاشی صورت نگرفته است که گفت‌وگو را از طریق عقلانی، مستدل و علمی برای جوانان باب کنند. همواره سعی شده است با نگاه‌های شعاری و ایدئولوژیک جوانان وارد عرصه شوند؛ خب طبیعی است در مقابل هم این جوانان و نوجوانان تحت‌الشعاع برخی موج‌های احساسی قوی‌تر قرار بگیرند و قدری هم احساسی عمل کنند. چراکه ما اجازه ندادیم در مدارس مطالعات آزاد شکل بگیرد و با یک روند درست و دقیق مبانی انقلاب برای آنها تشریح شود. صرفا به فکر دادن شعار بودیم. خب این نگاه بدون شک به سمت احساسی‌شدن میل می‌کند. این خطرناک است. چون با یک اتفاق و هیجان بزرگ‌تر امکان دارد همه اینها از بین برود. ما باید فکر، عقل و قدرت تحلیل این جوانان و نوجوانان را تقویت کنیم و آنها را اهل تجزیه، بررسی و استدلال کنیم. این‌گونه فضا برای گفت‌وگو شکل خواهد گرفت.

منبع: شرق

منبع: آفتاب

کلیدواژه: اعتراض های خیابانی اعتراضات مردمی علی مطهری اصلاح طلبان جوانان و نوجوانان رسمیت شناختن حق قشر جوان و نوجوان خود را مطرح کنند زمینه های لازم برای گفت وگو وجود ندارد سطح ملی گفت وگو برای آنها حق اعتراض همه افراد گفت وگو چه در سطح چند هفته مقابل هم برای آن خط کشی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۱۹۸۴۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کمربند انسانی معترضان آمریکایی برای دفاع از غزه/«ما آزاد نیستیم!»

خبرگزاری مهر، گروه مجله: اردیبهشت ماه به همین زودی به نیمه خود رسید. این هفته بیشتر اخبار معطوف به جنبش آزادی خواهی دانشجویان آمریکایی بود اما شما می‌توانید در هیاهوی این خبر، سایر اخبار مهم هفته از جمله تقسیم استان تهران را در این گزارش بخوانید.

تهرانِ سه تکه‌ای

استان تهران استانی در شمال-مرکزی ایران با جمعیت حدود ۱۹ میلیون نفر و مساحتی کمتر ۱۳۰۰۰ کیلومتر مربع است. این استان پرجمعیت‌ترین استان ایران است و از نظر مساحت پس از استان‌های قم و البرز، سومین استان کوچک ایران است. تقسیم استان تهران یکی از پرونده‌هایی است که مدتی است روی میز مذاکرات مانده و خاک می‌خورد اما به نظر می‌رسد بالاخره قرار است به آن هم نوبت داده شود و رسیدگی‌های لازم صورت گیرد.

تقسیم تهران به دو بخش شرقی و غربی تاکنون از سوی رئیس جمهور، وزیر کشور و استاندار تهران مطرح شده است. رئیس جمهور اواخر آبان ماه در جریان سفر به شهریار تاکید کرد که تقسیمات کشوری غرب و شرق استان تهران نیازمند تغییرات جدی است و با توجه به توسعه شهرهای اندیشه، شهریار و دیگر شهرستان‌های اطراف باید در تقسیمات کشوری تجدیدنظر شود.

استاندار تهران «علیرضا فخاری»، درباره تقسیم استان تهران گفت: «موضوع تقسیم استان تهران به چند استان، در حال گذراندن کارهای مطالعاتی است. در حال حاضر این موضوع در کمیسیون‌های مرتبط دولت با هم مشخصات بررسی شده و باید در هیئت دولت و سپس مجلس تصویب شود.» او در ادامه توضیح داد که در تقسیمات کشوری باید به نقطه‌ای از اطمینان بخشی برسد که مردم بتوانند زندگی توأم با آرامش داشته باشند و در حوزه‌های زیرساختی مشکلاتی از قبیل تأمین آب و برق، حمل‌ونقل و ارتباطات وجود نداشته باشد.

وزیر کشور «احمد وحیدی» هم بعد از ظهر سه شنبه در شورای اداری استان تهران با بیان اینکه تهران یک پنجم جمعیت کشور را در خود جا داده است، گفت: «تقسیمات کشوری یک ابزار برای اداره بهتر و رسیدگی بهتر به این جمعیت است. همچنین هدف از تقسیمات استان تهران جلوگیری از تمرکززدایی و امکان رسیدگی بهتر به شهرهای کمتر توسعه یافته و اداره بهتر است.»

نماینده مردم ورامین، قرچک و پیشوا نیز در این باره توضیحاتی داده است: «استان شدن ورامین از موافقت با طرح تا اجرا در دولت سیزدهم کلید خورد و با توجه به پیشینه تمدنی ورامین نسبت به سایر مناطق، به عنوان مرکز استان تهران شرقی معرفی شده و دولت نیز در حال نهایی کردن آن است.» او ادامه داد: «بر اساس پیگیری‌ها و رایزنی‌های فراوانی که با رئیس‌جمهور انجام شده، استان تهران به ۳ استان تهران مرکزی، تهران غربی به مرکزیت شهریار و استان تهران شرقی به مرکزیت ورامین تقسیم می‌شود.»

کارشناسان، پیش‌بینی‌های مختلفی درباره اجرای این طرح دارند اما به نظر می‌رسد مجموعه تصمیمات به نقطه جدی و نهایی درباره تقسیم تهران رسیده است و در آینده‌ای نه چندان دور شاهد آغاز تغییرات در پرجمعیت‌ترین استان ایران خواهیم بود.

غوغای شاگردان «وحید»

تیم فوتبال در جام ملت‌های آسیا با باخت و مقابل قطر در یک چهارم نهایی بار دیگر حسرت قهرمانی را بر دلمان گذاشت؛ بعد از آن تیم فوتبال ساحلی نیز در جام جهانی فوتبال ساحلی علیرغم امیدهای بسیار سوم شد؛ اما فوتسال ایران همه اینها را جبران کرد. شاگردان «وحید شمسایی» بازیکنان تیم ملی فوتسال سیزدهمین جام قهرمانی را با برتری ۴ بر ۱ مقابل تایلند به خانه آوردند. این تیم پرافتخارترین تیم فوتسال قاره آسیا است.

شمسایی در مصاحبه خود در فرودگاه پس از بازگشت گفت: «قبل از جام ملت‌ها گفتم اگر قهرمان شویم قراردادم را تمدید می‌کنم. حالا قهرمان شدیم و برای جام جهانی باید با فدراسیون به جمع‌بندی برسیم تا بهترین باشیم چون اعتبارمان وسط است.»

افتخارات فوتبالی این هفته ادامه دارد. «مهدی قائدی» مهاجم تیم ملی کشورمان که از سال ۱۴۰۲ وارد لیگ برتر امارات متحده عربی شد با گلزنی برای تیم «اتحاد کلباء» تعداد گل‌هایش را در این لیگ را به عدد ۱۳ رساند تا «بهترین لژیونر تاریخ ایران در این لیگ» لقب بگیرد. قائدی با درخشش چشم گیر در اتحاد کلباء چندین پیشنهاد اروپایی کسب کرده و قصد دارد بعد از پایان دوران قرارداد قرضی‌اش راهی فوتبال اروپا شود.

درست است که همیشه اخبار ورزشی ایران را دنبال می‌کنیم؛ اما حیف است که اشاره به تاریخ سازی تیم فوتسال افغانستان نکنیم؛ تیمی که با مربی ایرانی در رده‌بندی جام ملت‌های آسیا با نتیجه ۵ بر ۳ قرقیزستان را شکست داد و برای اولین بار به جام جهانی راه یافت‌. آنها بعد از صعود به جام‌جهانی با آهنگ «صادق بوقی» پیرمرد گیلکی، شادی خود را نشان دادند و این صعود را جشن گرفتند.

«ما آزاد نیستم!»

در طول تاریخ بارها و بارها شاهد تأثیرگذاری دانشجوها در بسیاری مسائل بوده‌ایم. به طور کلی در همه جوامع از دانشجو به عنوان قشر فرهیخته جوان یاد می‌شود. اعتراضات دانشجویی بیشتر مواقع تأثیر گذار بوده است از ۱۶ آذر ۱۳۳۲ در اعتراض به کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد گرفته تا اکنون که دانشجویان آمریکایی و اروپایی برای حمایت از غزه فریاد آزادی سر می‌دهند.

در حقیقت ذاتِ جنبش دانشجویی این است که مجموعه‌ای از دانشجویان به صورت داوطلبانه حرکتی جمعی را برای ایجاد تحولاتی در دانشگاه و جامعه صورت می‌دهند و اکنون نوبت به تغییر درباره مسئله فلسطین رسیده است. تجمعات و اعتراضاتی که علیرغم دستگیری صدها دانشجو از کالج «برنارد» و دانشگاه «کلمبیا» روزهاست ادامه دارد و جوانان نسل زد در آمریکا خواستار قطع همکاری دانشگاه‌ها با رژیم صهیونیستی هستند. این جنبش در سراسر ایالات متحده آمریکا، اروپا و دیگر قاره‌ها به راه افتاده و موج سنگین تحلیل‌های رسانه‌ای را در پی داشته است.

آمریکایی که از هر فرصتی برای به اصطلاح حمایت از حقوق مردم سایر کشورها استفاده می‌کرد حالا خودش شدیدترین سرکوب‌ها را برای دانشجویانش تجویز می‌کند. بنا به گزارش روزنامه واشنگتن پست ۹۰۰ دانشجو را در مدت ۱۰ روز در دانشگاه‌های آمریکا را دستگیر شده‌اند؛ حدود ۱۰۰ دانشجو هم به تازگی در ویرجینیا و تگزاس آمریکا بازداشت شدند و تمامی اینها فقط بخشی از اقدامات سرکوبگرانه است.

دانشجویان دانشگاه «یِیل» در ایالت «کانکتیکت» آمریکا نیز علی‌رغم بازداشت ده‌ها تن از همکلاسی‌های خود بار دیگر در برابر این دانشگاه چادرهای همبستگی با فلسطینیان غزه برپا کرده و اعتراض خود را به حمایت‌های آمریکا از رژیم اسرائیل این گونه نشان دادند. آمریکا؛ مانند الگوی خود اسرائیل حتی آب و غذا را بر دانشجویان بسته و مردم از پشت میله‌ها به آنها کمک می‌رسانند.

گفتنی است بازداشتی‌ها تنها مردم عادی و دانشجو نبوده‌اند بلکه نامزد حزب سبز در انتخابات، «جرج استین» در حال مشارکت در اعتراضات ضد صهیونیستی در دانشگاه جورج تاون دستگیر شد.

تصاویر و لحظات عجیبی در دانشگاه‌های آمریکا رخ داده است و حمایت و دفاع از انسانیت ادامه دارد. استادهای دانشگاه «جرج تاون» اطراف دانشجویان مدافع آزادی فلسطین و مخالف نسل کشی اسرائیل کمربند انسانی ایجاد کردند تا از حمله پلیس به آنها جلوگیری کنند اما حتی خودشان هم به اتهام یهودستیزی مورد تهاجم قرار می‌گیرند. دانشجویان و مردم برای مراقبت از نمازگزاران از دست پلیس آمریکا زنجیره انسانی تشکیل دادند و شعار «بگذار نماز بخوانند» سر می‌دادند. آنها روی تابلوهای شعار نوشته بودند: «ما هم آزاد نیستیم تا وقتی که فلسطین آزاد شود…»

گروهی از استادهای دانشگاه‌های آمریکا در بیانیه‌ای اعلام کردند که شما اشک ما را در آوردید، ما در مقابل نسل کشی اسرائیل از دانشجویان حمایت می‌کنیم. حتی گروهی از خودِ یهودیان با حضور در تظاهرات دانشجویان که در حمایت از مردم فلسطین برگزار شده بود، شعارهایی علیه رژیم صهیونیستی سر دادند. در ادامه همین تظاهرات دانشجویان دانشگاه جرج واشنگتن چفیه و پرچم فلسطین را به گردن اولین رئیس جمهور آمریکا انداختند. همچنین دانشجویان در دانشگاه معروف هاروارد، به نشانه همبستگی با مردم غزه و در محکومیت جنایات اسرائیل و حمایت مستمر دولت آمریکا از این رژیم، پرچم فلسطین را در محوطه این دانشگاه به اهتزاز در آوردند.

این اعتراضات به دانشگاه ختم نمی‌شود. همزمان با این خیزش‌ها هشتگ «ایالات متحده اسرائیل» در فضای مجازی آمریکا داغ شده است. کاربران فضای مجازی با کنایه به نفوذ لابی صهیونیستی در آمریکا، این کشور را اشغال شده توسط اسرائیل می‌دانند. همچنین معترضان هنگام ورود مقامات دولتی، خبرنگاران و افراد مشهور به کاخ سفید تظاهرات عظیمی‌به پا کردند. یک معترض آمریکایی می‌گوید: «راه آزادی فلسطین از راه آزادی سازی دانشگاه کلمبیا از اشغال صهیونیست می‌گذرد.»

با شدت گرفتن این جنبش دانشجویی، تجمعات در حمایت از فلسطین در کشورهای دیگر نیز قوت دوباره گرفته است. در پاریس و در قلب فرانسه دانشجویان فریاد زدند «ما همه فلسطینی هستیم‌». در لندن حامیان فلسطین برای بیست و هشتمین هفته متوالی به خیابان‌ها آمدند تا اعلام همبستگی کنند. مردم کشور «تونس» هنگام دیدن وزیر فرهنگ ایتالیا و سفیر این کشور در نمایشگاه کتاب کشورشان در اعتراض به موضع ایتالیا و حمایت از رژیم اسرائیل آنها را از نمایشگاه اخراج کرده و بیرون انداختند. مردم کشورهایی مانند اسپانیا، یونان، ژاپن و مکزیک، کانادا، اسکاتلند، استرالیا و آلمان نیز به حلقه این اعتراضات پیوسته‌اند.

فلسطینیان و آوارگانی که در رفح هستند با نوشتن پیام‌هایی روی چادرهای خود در نوار غزه از دانشجویان دانشگاه‌های آمریکا و سایر نقاط که از غزه و فلسطین حمایت می‌کنند، تشکر کردند. همچنین کودکان فلسطینی با زبان خودشان به دست گرفتن تکه کاغذی و انتشار عکس‌های آن کاغذ از تمام دانشجویان و کسانی که در این روزها پشت آنها ایستادند نه مقابلشان تشکر و قدردانی کردند.

گند زیر میزی‌ها در آمد!

این هفته لو رفتن چند مورد عجیب از دریافت زیرمیزی یا «رشوه» حسابی سر و صدا کرده و رسانه‌ای شده است. یکی از معاونان سابق منطقهٔ آزاد اروند به نام «موعود شماخی» به اتهام دریافت رشوه دستگیر شده است. او در سال ۱۳۹۴ به سمت معاون فنی و امور زیربنایی سازمان منطقه آزاد اروند منصوب شده بود. سال ۱۳۹۹ هم رئیس و یکی از معاونان منطقهٔ آزاد اروند با اتهام فساد اقتصادی بازداشت شده بود.

رئیس دادگستری آذربایجان غربی نیز اعلام کرد ۵ نفر از اعضای شورای شهر سردشت به اتهام گرفتن رشوه دستگیر و تحت قرار بازپرسی قرار گرفتند. همچنین یک نفر از اعضای شورای شهر به همراه رئیس یکی از ادارات زیر مجموعه شهرداری سردشت از قبل دستگیر شده بودند.

رئیس کل دادگستری مازندران نیز گفت: «یک متهم با ادعای نفوذ در دادسرا و اداره دامپزشکی شهرستان قائم‌شهر، وعده کارسازی و رفع پلمب یک واحد صنفی با سو استفاده از جایگاه اداری، در یک پرونده را داده بود. این متهم در مرحله اول، مبلغی رشوه از فرد مذکور اخذ کرده و در ادامه نیز تعدادی سکه تمام بهار آزادی مطالبه کرد. با رصد دقیق اطلاعاتی متهم در حین ارتکاب جرم و پس از اخذ سکه‌های تمام بهار آزادی دستگیر و سکه‌های مذکور از متهم کشف شد.» بعد از این هم خبر آمد یکی از اعضای شورای شهر رشت به اتهام دریافت رشوه توسط پلیس گیلان دستگیر شد.

کد خبر 6095456

دیگر خبرها

  • بلینکن: به تنهایی قادر به رقابت با حضور فزاینده چین دراقیانوس آرام نیستیم
  • به تنهایی قادر به رقابت با حضور فزاینده چین دراقیانوس آرام نیستیم
  • ۸۱درصد کل سدهای این استان پر شد | اگر بارش ها شدید هم باشد نگران نیستیم
  • قوه قضاییه در مبارزه با فساد هیچ تبعیضی قائل نمی شود
  • نتانیاهو نمی‌تواند برای دستیابی به توافق تصمیم بگیرد
  • هاشمی تهرانی: امروزه در فضای حقیقی و مجازی حشر با علما از بین رفته/ هیئات مذهبی خیلی اوقات منبری ندارد/ بسیاری از بزرگان و مسئولین نظام دغدغه حجاب دارند/ اگر با جوانان حرف زده می‌شد اینجای کار نبودیم
  • کمربند انسانی معترضان آمریکایی برای دفاع از غزه/«ما آزاد نیستیم!»
  • کمربند انسانی معترضان آمریکایی برای غزه/ «ما آزاد نیستیم!»
  • علی مطهری: در خانواده آیت‌الله مطهری با شکاف بین‌نسلی مواجه نیستیم، اما...
  • صبا آذرپیک به ۲ سال حبس قطعی و ممنوعیت از فعالیت در فضای مجازی محکوم شد